نامه از پرینکیپو

 
 

لئون تروتسکی (۱۹۳۲)

برگردان: آرام نوبخت


انقلابِ هم­چنان منزوی اکتبر، اکنون پانزدهمین سال خود را کامل می کند. این رقم ساده، در برابر کل جهان، گواه نیروی عظیم متعلق به یک دولت پرولتری است. هیچ یک از ما، حتی خوشبین ترین مان، چنین سرزندگی ماندگاری را پیش بینی نکرده بود. اما این حیرت انگیز نیست: چرا که خوش­بینی نسبت به یک دولت پرولتری در انزوا، مستلزم بدبینی به انقلاب جهانی است.

رهبران و توده ها، انقلاب اکتبر را به مثابۀ نخستین مرحلۀ انقلاب جهانی می نگریستند. در سال ۱۹۱۷، ایدۀ ساختن سوسیالیسم در روسیۀ منزوی، از سوی هیچ کسی نه فرموله و مطرح شده بود، و نه مورد دفاع قرار گرفته بود. طی سال های بعد هم کل حزب، بدون استثنا، سازندگی اقتصادی را به عنوان فرایندی از ایجاد یک بنیان مادی برای دیکتاتوری پرولتاریا به شمار می آورد: هم به عنوان تضمین اتحاد اقتصادی (سمیوکا۱) بیان شهر و روستا، و هم نهایتاً تدارک نقاط اتکا برای جامعۀ سوسیالیستی آتی که تنها می توانست بر مبنایی بین المللی بنا شود.

مسیر انقلاب جهانی بی اندازه طولانی تر و پرپیچ و خم تر از آن چه پانزده سال پیش امیدوارم بودیم و پیش بینی می کردیم، بوده است. در برابر دشواری های خارجی (که نقش تاریخی رفرمیسم، خود را به عنوان یکی از مهم ترین آن ها نشان داده است)، دشواری های داخلی با یک دیگر هم­پیمان شدند: در این میان مهم­تر از همه سیاست پیروان ناخلف رهبری انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است که در اساس خود، نادرست و در پیامدهایش، مهلک است. بوروکراسی نخستین دولت کارگری- ناآگاهانه، اما قاطعانه- مانع تولد دومین دولت کارگری می شود. این گرۀ کور بوروکراتیک یا باید باز شود و یا قطع، تا بلکه بتواند مسیر پیشرفت به سوی انقلاب جهانی را باز کند.

اگرچه تاریخ تغییر و تحولات در چارچوب خطوط پیش بینی های ما نبوده، ولی با این حال ما به دقت نیروهای محرکۀ بنیادی و قوانین آن ها را برآورد کردیم. همین امر به طور کامل در مورد مشکل انکشاف اقتصادی روسیۀ شوروی هم مصداق دارد. نیروهای مولد مدرن نمی توانند با عزم و اراده یا سحر و جادو در محدودۀ ملی حبس شوند. خودکفایی ملی، ایده آل هیتلر است، نه مارکس و نه لنین. سوسیالیسم و انزوای ملی ناسازگار با یک دیگرند. امروز، درست مانند پانزده سال پیش، برنامۀ یک جامعۀ سوسیالیستی در درون یک کشور واحد، تخیلی و ارتجاعی است.

موفقیت های اقتصادی اتحاد شوروی بسیار عظیم است. اما دقیقاً در همین پانزدهمین سالگرد، آنتاگونیسم ها و دشواری ها به وخامتی هشدارآمیز رسیده اند. توسعۀ ناموزون، عقب ماندگی، عدم تناسب ها، عدم تحقق طرح ها، پیش از هر چیز رهبری نادرسترا بازتاب می دهند، اما نه فقط آن را. این ها به ما هشدار می دهند که ساختن یک جامعۀ موزون، تنها با یک رشته از آزمون های لاینقطع طی مسیر چندین دهه، و آن هم در سطح بین المللی، امکان پذیر است.

موانع تکنیکی و فرهنگی، شکاف میان شهر و روستا، مسائل واردات و صادرات، همگی مؤید این حقیقت هستند که انقلاب اکتبر نیاز تداوم خود در سطح جهانی است. انترناسیونالیسم نه یک رسم تشریفاتی، که موضوع زندگی یا مرگ است.

کمبودی در سخنرانی ها و مقالات به مناسبت سالگرد ]انقلاب[ نخواهد بود. اکثر آن ها از سوی کسانی خواهد بود که در مقطع اکتبر ۱۹۱۷ دشمنان آشتی ناپذیر انقلاب پرولتری بودند. اما این آقایان را ما بلشویک- لنینیست ها «ضدّ انقلاب» خواهیم نامید. این نخستین بار نیست که تاریخ چنین شوخی هایی را در حق خود روا داشته، اما ما به این خاطر از تاریخ خشمگین نیستیم. چرا که هم­چون سابق، حتی اگر با سردرگمی و آهستگی باشد، به هر رو کار خود را انجام می دهد.

و ما هم کار خود را خواهیم کرد!

پرینکیپو

۱۳ اکتبر ۱۹۳۲

ل. تروتسکی


1. smyohka

 

http://marxists.org/archive/trotsky/1932/10/pk.htm  

 
 

آرشيو لئون تروتسکی