سخنرانی دربارۀ رابطۀ میان کارگران و روشنفکران در درون سازمان‌های سوسیال‌دمکرات

 

 

و.ا.لنین

برگردان: آرام نوبخت

نمی‌توانم با رفقایی که گفتند دامن زدن به ابعاد این مسأله بی‌مورد است، توافق داشته باشم. برعکس این مسأله کاملاً مرتبط است.

گفته شده که حامیان باورهای سوسیال‌دمکراتیک اساساً روشنفکران بوده‌اند. اما این‌طور نیست. در دورۀ اکونومیسم، حامیان باورهای انقلابی کارگران بودند و نه روشنفکران. نویسندۀ جزوه‌ای که با مقدمۀ رفیق آکسلرود و امضای «یک کارگر» منتشر شد، مؤید همین گفته است.

رفیق سرگِیِف در این‌جا اظهار کرد که قاعدۀ انتخاباتی منجر به کسب اطلاعات بهتر نخواهد شد. این‌طور نیست. اگر قاعدۀ انتخاباتی در عمل بکاربسته می‌شد، آن‌گاه بی‌تردید خیلی بهتر از الآن مطلع بودیم.

این هم گفته شده که انشعاب‌ها اغلب کار روشنفکران بوده‌اند. نکتۀ مهمی است، اما مسأله را حل نمی‌کند. من در نوشته‌هایم برای مطبوعات تا مدت‌های مدیدی حامی پرشور جای‌گیری بیش‌ترین تعداد ممکنِ کارگران در کمیته‌ها بوده‌ام. توجه ناکافی به این وظیفه، مشخصۀ دورۀ بعد از کنگرۀ دوم است. البته این برداشتی است که از صحبت با رفقای درگیرِ کار عملی حزبی پیدا کرده‌ام. اگر در شهر ساراتوف فقط یک کارگر در کمیته وارد شده، پس معنی‌اش این است که نمی‌دانسته‌اند چه‌طور افراد مناسب را از بین کارگران انتخاب کنند. بدون شک این به خاطر انشعاب درون حزب هم بوده‌است. مبارزه برای کمیته‌ها تأثیر مخربی بر کار عملی داشته. به همین دلیل هر راه ممکنی را که باید رفتیم تا برگزاری کنگره را تسریع کنیم.

بازسازماندهی شمار قابل‌توجهی از کمیته‌های ما، وظیفه‌ای است که به عهدۀ مرکزیت آتی خواهد بود؛ بر این رخوت اعضای کمیته باید غلبه کرد (تشویق و هو کردن).

می‌شنوم که رفیق سرگیف دارد هو می‌کند، در حالی افراد غیرکمیته‌ای تشویق می‌کنند. به گمان من باید نگاه مبسوط‌تری به موضوع داشته باشیم. قرار دادن کارگران در سطح کمیته‌ها، یک وظیفۀ سیاسی و نه صرفاً آموزشی است. کارگران غریزۀ طبقاتی دارند و اگر تجربۀ سیاسی پیدا کنند، خیلی زود به سوسیال‌دمکرات‌های متعهدی مبدل می‌شوند. من قویاً مدافع حضور هشت کارگر به ازای هر دو روشنفکر در کمیته‌هایمان هستم. چنان‌چه این پیشنهاد- یعنی حضور بیش‌ترین تعداد ممکنِ کارگران در کمیته‌ها- در ادبیات حزبی ما کافی نباشد، در این صورت بهتر این خواهد بود که این ملاحظه از زبان کنگره مطرح بشود. فرمان روشن و قاطع کنگره، ابزار رادیکالی برای مبارزه با عوام‌فریبی به دست شما می‌دهد. این است ارادۀ مصرّح کنگرۀ.

۲۰ آوریل (۳ مه) ۱۹۰۵

 

 
 
 

آرشيو لنین