زیر پرچم کمون

 

 

مترجم از روسی به انگلیسی: فرد ویلیامز

مترجم فارسی: آرام نوبخت

مقدمۀ ناشر: کمیتۀ بین المللی انترناسیونال چهارم در حال انتشار ترجمه‌های جدیدی از مقالاتی است که لئون تروتسکی در فاصلۀ فوریه تا مارس ۱۹۱۷ به نگارش درآورده است. در اکثر موارد این مقالات نخستین بارند که به انگلیسی در دسترس مخاطبین قرار داده می شوند.

مقالۀ زیر در روزنامۀ روسی­زبان «نُوی میر» (دنیای نو)، چاپ نیویورک، به تاریخ ۱۷ مارس ۱۹۱۷ منتشر شد و از مجموعۀ «جنگ و انقلاب» تروتسکی به زبان روسی (۱۹۲۳، جلد دوم، صفحات ۴۲۲-۴۲۴) برای ترجمه برگزیده شده است. در ادامه ترجمۀ کامل این متن برای نخستین بار می آید.

***

جنگ و انقلاب در تاریخ اغلب از پی یک­دیگر می آیند.

در ادوار عادی، توده‌های کارگر مطیعانه هر روز در کارهای شاق جان می کنند و به نیروی عظیم «عادت» گردن می نهند. نه سرکارگرها، نه پلیس، نه زندانبان‌ها و نه جلادان، هیچ یک قادر نخواهند بود توده‌ها را به اطاعات وادارند، مگر با این «عادت»؛ این خادم حقیقی سرمایه.

جنگ که توده‌ها را متلاشی و سلاخی می کند، برای حاکمان نیز خطرناک است؛ خاصه از آن رو که با یک ضربه، مردمِ اسیرِ وضعیت تکرار و عادت را تکان می دهد، با صاعقه‌اش واپس مانده‌ترین و شب­زده‌ترین عناصر را بیدار می کند و وامی دارد تا به خودشان و اطراف‌شان نگاه کنند.

حاکمان در همان حال که میلیون‌ها تن از زحمتکشان را به آتش می افکنند، می بایست وعده‌ها و دروغ هایی را به جای آن عادت قرار دهند. بورژوازی جنگ خود را با تمام ویژگی هایی که محبوب قلب‌های سخاوتمند توده‌های مردم اند بزک می کند: جنگ برای «آزادی»، برای «عدالت» و برای «یک زندگی بهتر»!

جنگ که توده‌ها را تا مغزاستخوان‌شان به جوش و خروش می آورد، ناگزیر با فریفتن آنان پایان می گیرد: جنگ برای آنان هیچ چیز به ارمغان نمی آورد جز زخم‌ها و زنجیرهای جدید. به همین دلیل، تنشِ جنگ برای توده‌های فریفته، اغلب به یک انفجار علیه حاکمان منجر می شود؛ جنگ، انقلاب می زاید.

بیست سال پیش در جنگ روسیه و ژاپن چنین شد: جنگ بلافاصله نارضایتی مردم را بالا برد و به انقلاب ۱۹۰۵ انجامید.

۴۶ سال پیش در فرانسه نیز چنین شد: جنگ فرانسه و روسیه در سال ۱۸۷۰-۷۱ به خیزش کارگران و استقرار کمون پاریس منجر شد.

حکومت بورژوایی فرانسه بود که کارگران پاریس را برای دفاع از پایتخت در برابر ارتش آلمان، در قالب گارد ملی مسلح کرده بود. اما بورژوازی فرانسه به مراتب بیش­تر از پرولترهای خود می هراسید تا از سربازان هوهن­تسولرن. پس از تسلیم پاریس، حکومت جمهوری تلاش کرد که کارگران را خلع سلاح کند. اما جنگ نقداً روح عصیان را در آنان بیدار کرده بود. آن‌ها نمی خواستند هم­چون همان کارگرانِ پیش از جنگ به نیمکت‌های کارخانه بازگردند. پرولترهای پاریس از تحویل سلاح‌هایش امتناع ورزید. ۱۸ مارس ۱۸۷۱، میان کارگران مسلح و هنگ‌های حکومت درگیری رخ داد. کارگران، پیروزِ میدان بیرون آمدند و به اربابان پاریس مبدل شدند و روز ۲۸ مارس، حکومت کارگری را زیر عنوان «کمون» در پایتخت مستقر کردند. کمون دوام زیادی نیاورد. روز ۲۸ مه آخرین مدافعان کمون پس از مقاومتی قهرمانانه در برابر یورش گله‌های بورژوازی به خاک افتادند. پس از این بود که هفته‌ها و ماه‌های خونین انتقام جویی از شرکت کنندگان در انقلاب پرولتری فرارسید؛ هرچند کمون، علی­رغم زندگی کوتاه خویش، هنوز به مثابۀ بزرگ‌ترین رویداد تاریخ مبارزۀ پرولتاریا باقی مانده است. پرولتاریای جهانی بر مبنای تجربۀ کارگران پاریس، برای نخستین بار شاهد بوده که انقلاب پرولتری چیست و چه اهداف و مسیرهایی دارد.

کمون با تأیید تمامی اتباع خارجیِ منتخب حکومت کارگری آغاز به کار کرد و اعلام داشت: «پرچم کمون، پرچم جمهوری جهانی است».

کمون، مذهب را از دولت و مدارس زدود؛ مجازات مرگ را لغو کرد؛ ستون بنای تاریخی «واندوم»، این سمبل شووینیسم را واژگون کرد؛ تمامی وظایف و مناصب را به خادمین حقیقی مردم سپرد و دستمزدی بیش از حقوق یک کارگر برایشان تعیین نکرد.

سرشماری کارخانه هایی که سرمایه دارانِ وحشت­زده بسته بودند آغاز شد تا به این ترتیب تولید با هزینۀ عمومی ازسر گرفته شود. این نخستین گام به سوی سازماندهی سوسیالیستی اقتصاد بود.

کمون به تمامی طرح‌های خود دست نیافت: کمون درهم شکسته شد. بورژوازی فرانسه با همدستی بیسمارک- «دشمن ملی» خود که بلافاصله به متحد طبقاتی‌اش بدل شده بود- خیزشِ دشمن حقیقی‌اش یعنی طبقۀ کارگر را غرق در خون کرد. برنامه‌ها و وظایف کمون به ثمر ننشستند. اما به روح بهترین فرزندان پرولتاریای کلّ دنیا رسوخ کردند و به میراث انقلابی مبارزۀ ما بدل شدند.

و اکنون، در روز ۱۸ مارس ۱۹۱۷، تصویر کمون با وضوحی به مراتب بیش از گذشته در برابرمان برمی خیزد: چرا که ما، پس یک وقفۀ عظیم، بار دیگری وارد برهۀ نبردهای انقلابی بزرگ شده ایم.

جنگ جهانی ده‌ها میلیون تن از زحمتکشان را از اوضاع معمول کار و هستی بی‌روح جدا کرده است. تاکنون این تنها در اروپا رخ داده است؛ فردا در امریکا نیز رخ خواهد داد. هرگز در گذشته به توده‌های کارگر چنین وعده هایی داده نشده است؛ هرگز در گذشته قرعۀ چنین اهداف پرزرق و برقی به نام‌شان نیفتاده است؛ هیچ زمانی به اندازۀ این جنگ برایشان چاپلوسی نشده است. هرگز در گذشته طبقات مالک جسارت نکرده اند که این قدر خون از مردم طلب کنند، آن هم به اسم دروغینی که «دفاع از مام وطن» خوانده می شود. و هرگز درگذشته زحمتکشان چنین مورد فریب و خیانت قرار نگرفته و مصلوب نشده اند که اکنون می شوند.

در سنگرهای لبریز از خون و گِل و لای، در شهرها و روستاهای قحطی زده، میلیون‌ها قلبِ مملو از خشم و کینه و نومیدی وجود دارد. این احساسات وقتی با آگاهی سوسیالیستی ترکیب شوند، به شور و شوق انقلابی مبدل می شوند. فردا شعلۀ آن به شکل خیزش‌های نیرومند توده‌های کارگر زبانه خواهد کشید.

پرولتاریای روسیه به شاهراه بزرگ انقلاب وارد شده است و زیر حمله‌اش سنگرهای شرم آورترین حاکمیت‌های استبدادی در حال فروریختن اند. با این حال انقلاب در روسیه صرفاً مُنادی خیزش‌های پرولتری سراسر اروپا و کلّ جهان است.

ما سوسیالیست‌ها به طبقۀ کارگر شورشی خواهیم گفت: «کمون را به یاد آرید». آیا بورژوازی شما را در برابر دشمن خارجی مسلح کرده است؟ از بازپس دادن سلاح‌هایتان به بورژوازی امتناع کنید، درست همان طور که کارگران پاریس در سال ۱۸۷۱ چنین کردند! همان طور که کارل لیبکنشت از شما خواست، این سلاح‌ها را به سوی دشمن حقیقی خود یعنی سرمایه داری نشانه بروید! ماشین دولتی را از دستان‌شان بقاپید، آن را از سلاحِ خشونتِ بورژوازی به سازوبرگ خودگردانی پرولتری مبدل کنید. شما به شکل بی‌همانندی نیرومندتر از پیشینیان خود در عصر کمون هستید. تمام انگل‌ها را از تخت‌شان پایین بکشید.

زمین و معادن و کارخانه‌ها را بگیرید و خودتان مدیریت کنید. برادری در کار و برابری در اشتراک ثمرات کار!

پرچم کمون، پرچم جمهوری جهانی کارگران است!

نُوی میر، ۱۷ مارس ۱۹۱۷

 

 
 
 

آرشيو لئون تروتسکی