اسپانیا:

دربارۀ شعار شوراها

 
 

از نامه ای به آندره نین (۱)

سپتامبر ۱۹۳۱

برگردان: آرام نوبخت

مورین (۲) شعار «تمام قدرت به پرولتاریا» را صادر کرده است. به گمان من شما کاملاً محق هستید که خاطر نشان می کنید او شعارهایی از این دست را به این منظور انتخاب کرده است که پلی از سوی خود به سندیکالیست ها بزند، و ظاهری قدرتمندتر از آن چه هست، به خود بدهد. متأسفانه دنباله روی از شواهر امر، در سیاست، بسیار نیرومند و در سیاست انقلابی بسیار فاجعه بار است. گاهی از خود می پرسم که چرا هیچ شورایی در اسپانیا وجود ندارد؟ دلیل آن چیست؟

در نامۀ پیشین، چندین ایده را در این ارتباط مطرح کردم. من این ایده ها را در مقاله ای که دربارۀ کنترل کارگری در آلمان برایتان فرستادم، به تفصیل پرورانده ام. به نظر می رسد که شعار «خونتا»ها در ذهن کارگران اسپانیا با شعار شوراها تداعی می شود؛ و به همین دلیل برای آن ها بسیار تند، قطعی و بیش از حد «روسی» است. یعنی به آن از زاویه ای متفاوت از کارگران روسی در یک مرحلۀ مشابه نگاه می کنند. آیا در این جا با یک تناقض تاریخی رو به رو نیستیم که وجود شوراها در اتحاد جماهیر شوروی موجب فلج شدن ایجاد شوراها در دیگر کشورهای انقلابی می شود؟

این پرسش، پرسشی است که باید در مکالمات خصوصی با کارگران دیگر بخش های کشور  مورد بیش­ترین توجه قرار گیرد. در هر حال، اگر شعار شوراها (خونتاها) نتواند با پاسخ رو به رو شود، در آن صورت باید روی شعار کمیته های کارخانه تمرکز کنیم. من با این موضوع در مقالۀ ذکر شده در بالا پیرامون کنترل کارگری برخورد کردم. بر اساس کمیته های کارخانه، ما می توانیم تشکل شورایی را بدون اشاره به نام آن توسعه دهیم.

دربارۀ مسألۀ کنترل کارگری، به نظر من کاملاً درست می گویید؛ انکار کردن کنترل کارگری، صرفاً به این دلیل که رفرمیست ها- در حرف- مدافع آن هستند، یک حماقت عظیم خواهد بود؛ برعکس، دقیقاً به همین دلیل است که ما باید با شور و حرارت بیش­تری بگیریم و کارگران رفرمیست را وادار به عملی کردن آن از طریق یک جبهۀ واحد با خودمان نماییم؛ و بر اساس این تجربه، آن ها را به مخالفت با کابالرو و دیگر جاعلین بکشانیم.

ما موفق به ایجاد شوراها در روسیه شدیم، تنها به این دلیل که مطالبه برای آن از سوی ما، منشویک ها و سوسیال رولوسیونرها مطرح شده بود، هرچند که مطمئناً آن ها اهداف متفاوتی در ذهن داشتند. ما نمی توانیم هیچ گونه شورایی در اسپانیا درست کنیم، چرا که نه سوسیالیست ها و نه سندیکالیست ها خواهان شورا نیستند. این بدان معناست که جبهۀ واحد و وحدت تشکیلاتی با اکثریت طبقۀ کارگر نمی تواند زیر این شعار ایجاد شود.

اما در این جا خود کابالرو قرار دارد که از سوی فشار توده ها وادار به آن شده است که شعار کنترل کارگری را بگیرد و در نتیجه  درها را برای سیاست جبهۀ واحد باز کند و سازمانی جعلی بسازد که اکثریت طبقۀ کارگر را دربرمی گیرد. ما باید با هر دو دست، محکم این را بگیریم. قطعاً کابالرو تلاش خواهد کرد که کنترل کارگری را به کنترل سرمایه داران بر کارگران تبدیل کند. اما این مسأله به حوزۀ دیگر مربوط می شود، یعنی حوزۀ مناسبات نیروها در درون طبقۀ کارگر. اگر ما موفق به ایجاد کمیته های کارخانه در سرتاسر کشور شویم، در آن صورت در این برهۀ انقلابی که شاهد هستیم، آقایان کابالرو و شرکا نبرد سرنوشت ساز را خواهند باخت.

(۱) نین، انقلابی اسپانیایی مشهور، سال ها همکار نزدیک و دوست شخصی تروتسکی بود او بعدها از جنبش تروتسکیستی گسست کرد تا یک حزب سانتریست، یعنی POUM را همراه با مورین سازمان دهد. او به دست «گ. پ. او» استالین در اسپانیا و در طول جنگ داخلی اسپانیا به قتل رسید- ویراستار

(۲) به متن زیر جوع شود- ویراستار

http://marxists.org/archive/trotsky/1931/spain/spain05.htm

منبع:

http://marxists.org/archive/trotsky/1931/spain/spain09.htm

 

 
 
 

آرشيو لئون تروتسکی