نامۀ تروتسکی به «بی. جئی. فيلد» در مورد اخراج دوم وی


مقدمه

«مـَکس گوئلد» (Max Gould) اقتصاددان متخصص بازار نفت و بنزين در نيويورک بود که پس از سقوط بورس «وال استريت» در سال ۱۹۲۹ به سوی چپ گرايش پيدا کرد و تحت نام «بی. جئی. فيلد» (B. J. Field) در اوايل دهۀ ۱۹۳۰ عضو تشکيلات «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» (Communist League of America) شد. اين سازمان بخش آمريکايی «اتحاديۀ بين المللی کمونيست ها» (International Communist League) بود که بعد به «بين الملل چهارم» تبديل شد. اضافه بر اينکه «فيلد» اقتصاددان و آمارشناس شايسته ای بود، او همچنین سخنران خوبی بود (البته با اين کاستی که بحث هايش در بسياری از موارد از بالای سر کارگران می گذشت)، و به زبان های فرانسوی و آلمانی مسلط بود.

اخراج اول

يکی از فعاليت های «فيلد»، سازماندهی محافل آموزشی خصوصی در خانۀ خود بود. پس از اينکه شعبۀ نيويورک «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» تشکیل شد، اتحادیه اصرار کرد که اين محافل آموزشی تحت نظارت آن شعبه تشکيلات بيايند، که «فيلد» سرکشی کرد و اين منجر به اخراج وی (و همسرش) از «اتحاديۀ کمونيست ها» در سال ۱۹۳۲ شد. او سپس به استانبول سفر کرد و در ديدار با تروتسکی خواهان مداخلۀ وی در مسئلۀ اخراجش شد. تروتسکی که برداشت خوبی از نوشته های «فيلد» در مورد اقتصاد سرمايه داری داشت، توانست تا «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» را قانع کند که «فيلد» را باری ديگر به عنوان عضو قبول کنند. و پس از مدتی همکاری، او باری ديگر به صفوف تشکيلات «اتحاديۀ کمونيست ها» پيوست.

اخراج دوم

در سال ۱۹۳۳ «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» سياست «چرخش به سوی توده ها» را اتخاذ کرد و سعی کرد تا در اتحاديه های کارگری بيشتر فعال شود. زمانی که اعتصاب کارگران هتل ها و رستوران ها در نيويورک رخ داد،  «فيلد» موقعیت خوبی برا ی مداخله در اين مبارزه داشت. در ژانويه ۱۹۳۴ اعتصاب اعضای «اتحاديۀ کارگران هتل ها و رستوران ها» شروع شد. تا آن زمان «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» فقط يک عضو در داخل آن اتحاديه داشت. با شروع اعتصاب، تشکيلات نيويورک تصميم گرفت که «فيلد» هم در درون اين اتحاديۀ کارگری فعاليت کند. در آن مقطع آشپزان فرانسوی بخش اصلی کارگران اين اتحاديه بودند و اکثراً به زبان انگليسی آشنايی کافی نداشتند. «فيلد»، به دليل تسلط به زبان فرانسوی، مورد اعتماد آنان قرار گرفت و به سمت دبير (یعنی رهبر) اتحاديه انتخاب شد. ولی، با وجود اينکه «فيلد» عضو تشکيلات «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» بود، در امر رهبری اعتصاب هتل ها و رستوران های نيويورک با رفقای اين تشکيلات مشورتی نمی کرد. او بنا به تشخیص خود با شهردار نيويورک، بوروکرات های جنبش کارگری و ديگر مقامات مذاکره می کرد و اعتصاب را بر اساس سياست‌های خود پيش می برد. به اين دليل او و طرفدارانش - در زمانی که اين اعتصاب هنوز ادامه داشت - از تشکيلات «اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» اخراج شدند.

تروتسکی نامۀ زير را پس از اخراج دوم «فيلد» نوشت. از آنجايی که کل اين نامه به انگليسی ترجمه نشده ناشر آمريکايی دو بخش از آن را به صورت خلاصه شدۀ محتوا چاپ کرده است. در اينجا اين دو بخش در پرانتز {} قرار دارند.

نامۀ تروتسکی

۱۸ مارس ۱۹۳۴

{تروتسکی به هيچ وجه از موضع «فيلد» پشتيبانی نمی کند. او همچنين می گويد که در موقعيتی نيست که بتواند موضع مستقلی در اين مورد بگيرد.}

... ولی «اتحاديه» [کمونيست های آمريکا] هستۀ اصلیِ حزب جديد و در نتيجه بين الملل جديد است. به نظر من اين کاملاً نا بخشودنی است که فردی هنگام اولين آزمايش عملی از سازمان خود گسست کند. متأسفانه توضيحات شما در اين مورد پر از تناقضات هستند. در بحث شما در مورد سازماندهی نوين فراکسيون [«اتحاديۀ کمونيست های آمريکا» در درون «اتحاديۀ کارگران هتل ها و رستوران ها»] از سوی «کميتۀ ملی»، شما می گوييد که هيچ دليلِ سياسی برای اختلاف نظرهای تصنعی وجود ندارد. اما سپس شما معتقدید که «اتحاديه» [کمونيست های آمريکا] فرقه گرا، عقیم، ناتوان به اقدام توده‌ای است، و حتی که مرده است. اگر نظر شما در مورد «اتحاديه» [کمونيست های آمريکا] اين است که آن مرده، گسست از جسد قابل فهم است. اما اين به معنی گسست شما با جنبش ما است. ولی از آنجايی که «اتحاديه» [کمونيست های آمريکا] خود را مرده حساب نمی کند – و به نظر من، به حق – پس نمی تواند به اعضای خود اختيار آزادکاری دهد. بلکه «اتحاديه» [کمونيست های آمريکا] می خواهد که بر اعضای خود کنترل داشته باشد. اگر چنين مقصودی را نداشت، وجود آن ديگر ارزشی نداشت.

در احزاب سوسيال دموکراتيک چنین بوده، و اين هنوز هم صدق می کند، که زمانی که اعضای با استعداد حزب با کمک حزب مقام مهمی در شهرداری، مجلس، يا وزارتخانه ای را بدست می آورند، آنان بلافاصله از انضباط حزبی خسته می شوند و اعلام می کنند که رهبریِ رسمیِ حزب بی کفايت است، تا بتوانند خط سياسی خود را به اجرا بگذارند – البته، هميشه برای اينکه حزب را "نجات" دهند.

من نمی دانم که آيا «اتحاديه» [کمونيست های آمريکا] با «لاوستونيست ها» (Lovestoneite) و استالينيست ها وارد توافقات عملی ای شده است يا خير. از لحاظ اصولی من اين را قابل قبول حساب می کنم. در اقدامات توده ای توافقات بين گروهبندی های متفاوت غالباً مطلوب وضعيت هستند ...

{در اينجا تروتسکی در مورد «آريستوديموس کالديس»، يکی از اعضای «اتحاديۀ کمونيست ها» در شهر نيويورک، می نويسد. تروتسکی نظر مثبتی در مورد او ندارد. «کالديس» خواهان آن است که نامه هايی که به تروتسکی می نويسد از طريق فردی به نام «ويته» فرستاده شوند، چون فکر می کند که نامه هايی که به تروتسکی می فرستد به دست او نمی رسند.}

از [محتوای] نامۀ شما، من برنامۀ آيندۀ شما را نمی توانم درک کنم. اگر بخش آمريکايی ما "مرده" است، شما بر اساس نمایندگی از سوی کدام سازمان در سمت رهبری «اتحاديۀ ادغامی» [کارگران هتل ها و رستوران ها] باقی خواهيد ماند؟ آيا شما داريد به يک «تريد يونيونيست» عادی تبديل می شويد؟ دوست عزيز، به نظر من می آيد که شما با اين روش کاملاً فردگرايی، خودتان را در يک بن بست گير انداخته ايد. ...


ترجمه: هیئت ترجمۀ «ميليتانت»، مرداد ۱۳۹۶.

منبع: «آثار لئون تروتسکی: مکمل (۴۰-۱۹۳۴)»، انتشارات پاتفايندر، نيويورک، ۱۹۷۹، ص.ص. ۳-۴۶۲.

آرشيو تروتسکی

نويسندگان مارکسيست

مبدا